نمی دانم عده ای چگونه به این نتیجه رسیده اند که بعد از کشتن قاسم سلیمانی توسط نیروهای آمریکایی، مسلما جنگی میان دو کشور اتفاق خواهد افتاد. تمامی توییتر را پر کرده اند از هشتگ جنگ ایران و آمریکا و یا هشتگ جنگ جهانی سوم، اوضاع خنده داریست برزیلیها هم بیم حمله ایران به کشورشان باعث نگرانیشان شده، همکار برزیلی پیام داده که نگران است از بابت اینکه فکر می کند هر دو طرف بمب اتم دارند. گروهی هم راه افتاده اند و هر جا ایرانی یا جمع ایرانی پیدا می کنند اعلام همبستگی کرده و برایمان دعا می کنند. نمی دانم به چه زبانی به آنها حالی کنیم که جنگی در کار نیست
اما چپهای تندرو و مخالفین ترامپ موتورهای تبلیغاتی شان روشن کرده اند و تا می توانند در شیپور رعب و وحشت جنگ در میان مردم می کوبند درست مانند جنبشهایی که هر چند وقت یکبار به راه می اندازند نمونه اش گرمایش زمین ... در هر صورت هر حزبی با ایجاد وحشت در جامعه بدر صدد جذب افکار عمومی و نشستن بر کرسی قدرت در انتخابات بعدی ست
حالا دموکراتها و روزنامه نگاران وابسته در نیویورک تایمز، سی ان ان، بی بی سی و ... چند روزیست خودشان را به در و دیوار می کوبند تا به دنیا و جامعه آمریکا القا کنند ترامپ جمهوریخواه با کشتن سرکرده سازمان تروریستی سپاه قدس جنگ جهانی سوم را در خاورمیانه به راه انداخته. تمام طول شبانه روز به دنبال نقطه ضعفی می گردند تا آن را گرفته و از آن پیرآهن عثمان درست کنند. برایشان هیچ تفاوتی ندارد که نقطه مقابل ترامپ چه کسی یا گروهی قرار گرفته. از همان روزهای نخست به نوعی هم صدا با طرفداران جمهوری اسلامی و به نوعی تریبون برون مرزی شان شده اند. گروهی هم در این میان از مخالفین جنگ و ترامپ ناخواسته بواسطه همین روزنامه نگاران و تلویزیونها در دام پروپاگاندای جمهوری اسلامی افتاده اند
اما چرا این موضوع مهم است و چه ارتباطی به جنگ دارد؟ تمام این مسایل باز می گردد به گره خوردن دو مسیله از میان برداشتن تحریمها برای جمهوری اسلامی و پیروزی دموکراتها در انتخابات بعدی آمریکا، اقتصاد جمهوری اسلامی در وضعیت بسیار شکننده ای در حال حاضر به سر می برد، نرخ تورم به بالای چهل درصد رسیده است، حالا ملایان شیعه حاکم بر ایران برای حفظ قدرتشان در منطقه نیاز به تامین گروههای تندرو وابسته مانند حشدالشعبی، حزب الله و... دارند. بالا بردن قیمت سوخت در این زمان هم برای آنها تا حدودی گران تمام شد تا جایی که اندک پایگاه مردمی که درون کشور داشتند حالا بیش از گذشته ضعیف شده است
تنها برداشتن تحریمهای کمرشکن آمریکا می تواند حافظ هلال شیعی و رهبری خامنه ای در منظقه باشد. اما بنا به شرایطی که ترامپ و جمهوریخواهان حاکم برای مذاکره با ایران تعیین کرده اند خامنه ای و یارانش حاضر نیستند تا پای میز مذاکره بنشینند، برجام معامله شیرینی بود که خیلی زود با به دست گرفتن قدرت توسط ترامپ در آمریکا از کف ملایان تندروی ایران رفت و به تلخی انجامید. خامنه ای بارها تلویحا به این موضوع اشاره کرده است که حاضر به مذاکره با دولت کنونی آمریکا نیست حتی در سفر شینزوآبه نخست وزیر ژاپن به تهران جهت رساندن پیام ترامپ به خامنه ای صریحا به این موضوع اشاره کرد "بنده با این آقا صحبتی ندارم". چشم امید او آمدن دموکراتها بر موضع قدرت در آمریکاست. به دلیل رابطه تنگاتنگی که با دموکراتهای آمریکا دارند یقینا به پایبند نبودن آمریکا به قرارداد هسته ای اشاره کرده و گله مندی شان را نشان داده اند تا جایی که دیدار مخفیانه جان کری و محمد جواد ظریف در فرانسه در همان زمان آشکار شد. رابطه آنها آن قدر نزدیک است که حضور فرزندان اصلاح طلبانی مانند آرمین در دفتر جان کری عادی به نظر می رسد
در حال حاضر گمان نمی رود جمهوری اسلامی توانایی نگهداری از نیروهایش و حفظ قدرت در منطقه را برای چهار سال آینده داشته باشد، ضمن اینکه حاضر به انجام توافقی جدید با دولت ترامپ نیست هدف ترامپ از مذاکره به بند کشیدن و محدود کردن حکومت یاغی و تبهکار ملایان آخرالزمانی ست، چیزی که آنها حاضر نیستند هیچ زمانی به آن تن به دهند
پس به ناچار برای برداشتن این بار سنگین باید مجددا دست به دامان دموکراتها بشوند، موضوعی که آنها هم برای پیروزی در انتخابات بعدی آمریکا بایش تلاش می کنند، به همین جهت نیاز دارند تا با هیاهوی جنگ و ضربه زدن به ترامپ به محبوبیت او در بین افکار عمومی خدشه وارد کنند. شاید تمامی حملات ماههای گذشته سپاه برای کشاندن ترامپ به عرصه جنگ با ضربه زدن به نیروهای آمریکایی از جایی در میان مخالفانش خط گرفته باشد. تمام حملات سپاه و گروههای وابسته نظام مانند حمله به نفتکشها، سرنگونی پهپاد آمریکایی یا حمله به تاسیسات نفتی آرامکو با هوشیاری ترامپ و همفکرانش پیشتر منجر به منزوی تر شدن جمهور اسلامی شد. تا اینکه حمله به پایگاه نظامی آمریکا و حمله متقابل نیروهای آمریکایی بهترین بهانه بود برای ملایان به تنگ آمده از فشار تحریمها به سفارت آمریکا در بغداد، این هجوم گروههای شیعی عراقی به سفارت یادآور حمله تروریستها در لیبی بنغازی به سفارت آمریکا در زمان ریاست دموکراتها بود موضوعی که ترامپ برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری بر هیلاری کلینتون بارها از آن استفاده کرد. در آن زمان به دلیل بی توجهی وزیر امور خارجه وقت هیلاری کلینتون به ایمیلهایی درخواست کمک و شروع عملیات نجات افراد داخل سفارت منجر به مرگ دیپلماتها و کارکنان سفارت آمریکا شده بود. حالا بزنگاهی در تاریخ که دوباره در حال تکرار شدن بود بی توجهی به این موضوع می توانست برای دونالد ترامپ در انتخابات بعدی گران تمام شود. پس قبل از آن سفارت را از کارکنان آن خالی کرده بودند و برای امنیت سفارت تفنگدران آمریکایی از آسمان به داخل سفارت اعزام شدند. احتمالا همین موقعیت حساس بود که سلیمانی را به منطقه کشاند برای انجام نقشه های بعدی سپاه قدس در جهت تضعیف و تخریب نیروهای آمریکایی بویژه ترامپ که با هوشمندی آنها اتفاقی که حتی به فکرشان خطور نمی کرد رخ داد، باور این موضوع برای بسیاری از مریدان نظام آن قدر سخت بود که تا ساعتها آن را انکار می کردند. اما ضربه نهایی بسیار سنگین تر از آن چیزی بود که جمهوری اسلامی تصورش را می کرد. به هیمن دلیل از شدت ضربه آن قدر گیج و سردرگم شده اند که تا ماههای آینده نمی دانند دقیقا انجام چه کاری برای حفظ نظام تمامیت خواه شیعی صلاح است
اما رابطه دموکراتها در این موضوع با جمهوری اسلامی آن قدرها پیچیده نیست به دلیل همین نزدیکی آنها ترامپ حاضر به در میان گذاشتن عملیات حذف سلیمانی با کنگره آمریکا نشد، به همان دلیل بالا چنین ضربه ای می توانست جمهوری اسلامی را حداقل برای ماهها سر جایش بنشاند. در مواردی به نظر می رسد این عملیات به بیرون درز کرده بود تا آنجا که نیویورک تایمر (خبرگزاری وابسته به دموکراتها) نوزده ساعت قبل از انجام عملیات در یکی از مقالاتش درباره موشکهای فراصوتی عملیات را این طور شرح می دهد: چه می شود اگر زمانی قاسم سلیمانی برای جلسه ای به بغداد بیاید و شما از محل آن خبر داشته باشید؟ وسوسه به کار گیری یکی از این موشکهای فراصوت وصف ناپذیر است
اما چرا دو کشور وارد جنگ با یکدیگر نخواهند شد، همانظور که مشخص است جمهوری اسلامی در وضعیت نابسامانی از لحاظ اقتصادی به سر می برد و تمام هدفش از همه این تحریکات علیه آمریکا معطوف کردن افکار عمومی آمریکا بر علیه ترامپ است بوقی که هر روز تا شام تمامی وابستگان چپ و روزنامه نگاران و تلویزیونهایشان در آن می دمند. تنها یک حرکت اشتباه در مقابل تحرکات جمهوری اسلامی می تواند به آویزه ای برای پایین کشیدن او از قدرت بدل شود درست مانند حادثه سفارت یا شلیک به پهپاد پیشرفته و گران قیمت آمریکایی. این تمام هدفی است که جمهوری اسلامی دنبال می کند و اصلا توانایی مقابله با آن نیروی هوایی و موشکی فوق پیشرفته آمریکایی را ندارد، همه ما کم و بیش از سیستم فرسوده و ناکارآمد نظامی ایران آگاه هستیم، موشکهایی که بیشتر مصرف تبلیغاتی و داخلی دارند و در مقایسه با سیستمهای دقیق آمریکایی شکننده اند، همگی شاهد قدرت و دقت موشک آمریکایی در عملیات شکار قاسم سلیمانی و کاروان همراهش بودیم. به هیمن جهت جمهوری اسلامی به خوبی می داند توانایی مقابله با آمریکا را حداقل در این برهه از زمان که اقتصاد کشورش نیز در حال فلج شدن است ندارند
برای دونالد ترامپ و تیم جمهوریخواهان هم تا زمان انتخاب آمریکا جنگ با ایران افتادن در دام چپها و دموکراتهاست که به دنبال هر بهانه کودکانه ای قصد تحریک افکار عمومی بر علیه او را دارند تا در انتخابات بعدی کرسی ریاست جمهوری را از او و همراهانش بربایند. به هر روی تمام این بازی سیاستمدران دنیاست که قرار است با ایجاد یک فوبیا در سطح افکار عمومی در هر انتخابات حزبشان را به عنوان ناجی به مردم غالب کنند و بر صندلی قدرت تکیه بزنند، چه جایی بهتر از اریکه ریاست جمهوری ثروتمندترین و قدرمندترین کشور روی این کره خاکی. تا بدین جا که جمهوری اسلامی بازنده این میدان و ترامپ به خوبی زخم سرنگونی پهپاد را در جامعه آمریکا التیام بخشیده است و هیچ جنگی یه صلاح دو طرف نیست