تفکر

0 comments
آیا قوه تفکّر خود معلول علّت دیگریست ؟ اگر اینگونه است پس نقش ناخودآگاه در این بین چیست؟ عجب دور باطلی شده استچه کسی و چه چیزی بر دیگری مقدّم است؟ همگی به هم مانند زنجیری متصل ...
» ادامه مطلب

زیر پای زندگی

0 comments
نا آشناست امّا نزدیک، هر جا که رفته ام با من آمده، تنها دوست نزدیک من است، به یکدیگر عادت کرده ایم، مثل عاشق و معشوق جدا ناشدنی هستیم، هر بار که از هم دور می شویم از حس دلتنگی احساس مرگ می کنم، از بودنش احساس نابودکننده تری دارمحضورش مرا به عرش می برد و نا آگاه چنان به زمینم می کوبد که باقی دردهایم از یادم می رود، شاید این از خودخواهی اوست که نمی تواند حضور غیر خودش را تحمل کندلجنزاریست در کنار هم بودنمان مثل یک خودآزار از وجودش...
» ادامه مطلب

دست

0 comments
آروم میگم امروز یک کم ناراحتم...توجه نمی کنه بیخیال ازش رد می شه، ....چند لحظه بعد دوباره: امروز ناخوشم....بی توجه به حرفش ادامه میده،.... همینطور که داشت یک نفس از خودش می گفت بهش گفتم درسته منم چند وقتی میشه که حال و روز خوشی ندارماینطور که مشخصه قرار نیست رشته کلام بریده بشه و یک لحظه یکی بپرسه: خوب؟ همینبعضی وقتا جلوی این علامت سئوال بزرگ سکوت می کنه، شاید تصویر اشتباهی داره از این خرابی نه! من فکر نمی کنم، چیزی رو بدست نیاوردم...
» ادامه مطلب

زندانی

0 comments
این چند روز این جمله رو بارها توی مغزم با خودم تکرار کردم، اینکه زندگی شبیه به یک سلول تاریک زندان که هیچ در و پنجره ای نداره، از هر طرف که انسان حرکت می کنه با سر رفته توی دیوار، مدام این کار رو تکرار می کنه و هیچ راه فراری هم ندارهGod fucked us never createdخوب که فکر کردم فهمیدم جمله ای شبیه این رو از کافکا قبلا خوندمهمه چیز وهم است، خانواده، دفتر اداره، دوست، کوچه و همچنین دورترین و یا نزدیکترین زن همه اش فریب است. نزدیکترین...
» ادامه مطلب

مازوخیسم درون

0 comments
خود ویرانگری تنها سلاح بشر است در زمانی که توان پذیرش یا مقابله با دنیای پیرامونش را نداردهمه چیز از درون شروع می شود همه چیز آماده است تا از تو یک دائم الخمر بسازدپکهای سیگارت را با حرص بیشتری می گیری در حالی که خودت هم آگاه نیستیشاید روی تخت بیمارستان قبل از مرگ یک بازخورد به گذشته انسان را به خود آوردزندگی چیست؟ فلسفه دردهای فراموش ناشدنی، پر از زشتیهاJust as sure as none at allIt'll drain the power that's in youMake you plead...
» ادامه مطلب

کنش

0 comments
آیا هر کنش در حقیقت واکنشی است به کنشی دیگر؟ اگر چنین باشد پس سیر این توالی به کجا می رسد احتمالا به ناکجا آباد، و در عین حال رابطه علت و معلولی را چطور می توان ساخت؟ علت اصلی گم شده است؟ همه چیز گنگ می شود دنیای بی سرو ته این سئوال کنش و واکنش را برای پی بردن به رابطه علت و معلولی پرسیدم اما درکش برایت سخت بود کمی فکر سحر نزدیک ...
» ادامه مطلب

خودکشی

0 comments
Albert Camus quote “Should I kill myself, or have a cup of coffee...
» ادامه مطلب

عادت

0 comments
عادت به گمان من چیزی نیست مگر حالتی که در رفتار و کنشهای مادّه و مولکولها در طول زمان ایجاد می شود و هیچ گاه بطور کامل به حالت اوّلیه ای که داشته است باز نخواهد گشتپس بترس از عادات بد که ترک عادت موجب مرض است...
» ادامه مطلب

ناویگیشن

0 comments
هرگز به دنیائی که متعلق به آن نیستی وارد نشو، بی شک هزینه گزافی را برایت بدنبال خواهد داشت. شاید تجربه های تلخ و بازگشت ناپذیری به وسعت همه عمرتدلم می خواهد با اولین قطار از این دنیا عبور کنم قبل از آنگه مرگ هم لالائی اش را فراموش ...
» ادامه مطلب

شیون

0 comments
این روزها گوشهایم پر شده است از شیون و گریه دختر بچه خردسالی که به تازگی به همسایگی مان آمده اندشاید قلب مادرها این روزها ماشینی شده است قلبی از باریوم،کادمیوم.....نمی دانم هرچه است اینکه "عسل" چیزی از فحش و ناسزاهای مادرش نمی فهمد و این تنها ترس است که برای تمام عمر با خودش یدک خواهد کشید، و از شیرینیهای زندگی فقط نامش برایش می مانداز اینکه صفت انسان را بدنبال دارم شرمس...
» ادامه مطلب

انزوا

0 comments
آنقدر این گوشه تنهائی نشستم، به جای فیلسوف" دیوانه شدم، همه روانشناسانی که من را دیده اند بر سر این موضوع متفق القول اند. باور کنید اینجا در میان این دنیای آهنی عاقلترینها هم مغزشان دچار فساد و موریانه خوردگی می شودمی بینی! اینجا حتی نور هم نیست تا از تنهائی مطلق در آئیم...
» ادامه مطلب

قربانی

0 comments
،طبقات فرادست با طبقات فرو دست بازی می کنند و با یکدیگر زندگی عقده هایشان را در بین ضعیفان جامعه خالی می کنند و در دلشان تخم کینه و نفرت می کارند اشکهایت را نگهدار برای بهترینهایت، برای یافتنشان نیازی نیست به بیرونت مراجعه کنیزیبائیهای زندگی در میان این رنگ و لعابها نیستهمه اینها روزی پوچ و تکراری می شوند این خاصیت زندگیستپس زیبائیها و ارزشهای ماندگار را پیدا کنبه زندگی بخند تا هنگامیکه غرق در تکرار این روزمرگیها نشویو به گروهی...
» ادامه مطلب

عشق ممنوع

0 comments
برایت از عشق می گویم از عشق همان قدر می دانم که فرهاد اگرچه برای شیرین مُرد امّا با این حال شیرین قصّه شیرینی تاج و تخت کیانی را رها نکرد و آخر قصّه از غم مرگ خسرو خودش را کشت نه فرهاد یک لا قبا تو بشنو و باور نکن وقتی پنچر شدی و وصله نشد، خبرم کن، وقتی سنپنتور عمرت پرید اون وقت کلاهم رو برات بالا می گیرم، عشقیمیخوامت قناری...
» ادامه مطلب

وهم

0 comments
چه کسی می داند حقیقت کدام است؟ آیا هر آنچه که از دنیای اطرافمان دریافت می کنیم بیش از یک توهم است؟ حقیقت زندگی کجاست وقتی که هیچ نشانی از درستی و نادرستی نیست حتی به مرگ هم باید شک کردحقیقت در دستان کیست هنگامی که دنیای ما آن چیزی است که در ذهنمان نهفته است هیچ دو موجود زنده ای دریچه دید یکسانی از دنیا ندارندتوهم است نه حقیقتگمشده ایم در تفکراتمان و در هر راهی که قدم می گذاریم مقصد هیچستان ...
» ادامه مطلب

رول زندگی

0 comments
توی جاده پر پیچ و هزار خم زندگی کافیه یک لحظه رول رو دیر بچرخونینقطه سر خطسرت رو ورقت باشه ...
» ادامه مطلب

نقاب

0 comments
پشت این چهره های زیبا و مهربان یک موجود ترسناک و وحشی مخفی شده است که آماده بازی قائم باشک با من و توست، پس آماده باش تا فریب این قاتل وحشی زیبا رو را نخوری، هر انسانی در پس پرده ذات زیبا و لطیفش یک حیوان وحشی و درنده خوی و متجاوز است که در زمانی خاص خودش را نمایان می کند. قلبت را به دندان می خاید و جسمت را به آتش می کشد پس دلبستگیهایت را فراموش کن یا تا آخر خط بایست و ذرّه ذرّه زوال خودت را از درون تماشا کنSomething bother meThere...
» ادامه مطلب

انسان

0 comments
روزگار غریبیست، هرچه که فکر می کنم درکش برایم سخت تر می شود، حکومتهائی که از درون همین مردم قد علم می کنند قدرت می گیرند و با ثروتهای سرزمین همین مردمان غنی می شوندو آن روزها که فریاد اعتراضها برای دادخواهی ازمیان همین مردم برخاست با سلاحهائی که از ثروت سرزمین مادری این بخت برگشتگان خریده اند و گروهی انسانهای دون تر از میان همین جماعت معترض که به کار گماشته اند و مواجبشان را می دهند به جان صاحبین اصلی این سرزمین می افتند و...
» ادامه مطلب