دیگر همه چیز برایم تکلیف شده، خوردن، خوابیدن، نفس کشیدن، بقول دهخدا سپوختن و.......تمام روزهایم شبیه یکدیگر شده، فقط آدمهایش گاهی با هم پستشان را تعویض می کنند
زندگی از همان روز اول که قصد ورود از دنیای بیضی به بیضی دیگر را داشتم آن مقدار سخت گرفت که با دیدن خوشیهای زندگی فقط اشک در چشمانم حلقه می زند، حتی قادر به عقده گشائی هم نیستم
از همان بدو ورود غم نان و درد یکی بعد دیگری چنان جای خودش را در نهال فکرم باز کرد که حتی توان...
قمار
هیچ تأویل و تفسیر کاملی را نمی توان برای زندگی نوشت، زندگی غیر قابل پیش بینی ست گمشده در قوانین احتمالات، تا آنجا پیش می رود که غیر قابل توضیح می شود، تنها صحبت از اتفاقات ساده معقول به نظر می رسد، گنجاندن زندگی در پیمانه عقل امری نامعقول است، به سرعت آنچه که رشته اید را پنبه می کند، همواره باید در انتظار حوادث حیرت آوری باشید
در این هیاهوی بی پایان دلهره آور سودمندتر آن است که در قبای یک احمق و دیوانه زندگی کنید و از...
ستیز
جنگها و ستیزها، بلایای طبیعی و بیماریها، مشکلات و.... همه اینها تنها عواملی هستند که به زندگی مان معنا می دهند بدون سختیها و موانع زندگی تسلسلی ست از روزمرگیهایمان که هر روز فاصله امان از یکدگیر بیشتر می شود تا به بیزاری بی حدی ختم می شود فراموش می کنیم که وجود ما در کنار یکدیگر معنا می یابد و باقی همه بهانه است
زندگی انسان با جنگ عجین شده، زندگی بدون کشتار و ستیز بی معناست خون و خونریزی مکمل زائقه انسانی ست، هیچ زمانی...
گذشت
گذشت، ایثار، فداکاری، جانفشانی، سرسپردن و.... همه یک معنا دارند اینکه خودت را فدا کنی در راه دیگری، اما این معنی به اندازه کافی گویای عمق این واژه نیست، یقینا گذشتن از خواستها و منافعی در جهت اهداف والاتر تعریف نکوهیده تر و درخوری است. این بیان والاتر از گذشت همسوی با منافع انسان است و می بایست به بهترین وجه پاسخگوی ذهن بشر از گذشت و ایثار باشد از آنجائی که تامین کننده منفعت اوست. اما در تعریف عام از گذشت به معنای عبور از منافع...
خودارضائی 0
زندگی نوعی خوارضائی ذهن است تمام واقعیت زندگی به احساس رضایت درون باز می گردد، همه جهد و تلاش انسان انعکاسی ست در راستای سرخوشی و ارضای باطنی
آن زمان که انسان به مرحله خودارضائی نرسد ماهیت غمناک زندگی رخ می نماید و این موجود ناتوان در برابر نیروهای بیرونی را در ملغمه درونی که به دستان خود ساخته گرفتار می کند ،
نقطه روشن این بازی تاریک و جنگ نابرابر قوای درونی و بیرونی آن است که انسان هرگز به خودارضائی کامل نمی رسد و همواره...
شکاکیت
با اطمینان و محکم سخن گفتن تنها شیوه مستبدین و سیاسیون است، هر ممکنی مساویست با یک ناممکن در هر شرّی خیری هست، برای گرفتن قوه اختیار از انسان با او باید از جدیت سخن ر...
سودا
زندگی سودای غمناکی بود که ناخواسته در آن پای نهادم، آنچه از قوانین و قواعدش دستگیرم شد در هیچ قانونی نگنجید، شکل هیچ یک از توابع ریاضی نبود که تنها تابعی بود از محیط، و آکنده از معادلات جبری پیچیده بی نهایت، و مجموعه ای غیر طبیعی، شاید تهی&nb...
بیجواب
هر روز بدتر از روز پیشین تو می شود انگار هر چه بیشتر جستجو می کنی سخت تر می توانی پیدایش کنی مدام در حال دور شدن است هر چه تندتر می دوی او بیشتر در حال دور شدن است، گویا گم کرداه ی داری هر جائی را به خاطرش جستجو می کنی مرتکب هر عملی که تاکنون انجام نداده ای خواهی شد، حتی قتل.......اینجا گویا آخر خط است و تو دیگر تفاوتها را حس نمی کنی، نوار بی مفهومی که دیگر تکراری شده و هر چه بیشتر گوش دادن به آن صدای ناقوس مرگ است در گوش آدمی...
عدالت طبیعی
تنها نمود واقعی عدالت در این کره خاکی و فراتر از آن در همه دنیا انتخاب طبیعی است قائل شدن به اشکال دیگر عدالت هیچ زمانی این چنین برجسته نیست، هر ضعف و ناتوانی محکوم به نابودیست و غیر از این تعبیری جز ایستادگی در برابر قوانین جهانی که ما نیز جزئی از آن هستیم ندارد، مبارزه با خود یا بعبارتی جنگ داخلی سرانجام منجر به تباهیست و انحلال در خود
در عین حال همآره جنگ میان قوا پا برجاست و تنها شکلشان تغئیر می کند
عدالت واژه...
زندگی فرسایشی
اگر مدیریت زمان را هم کنار بگذاریم بسیاری از امور زندگی سنتی و مذهبی صرف کارهای فرسایشی می شود، در ایران قوه حاکم با پرداختن به امور فرسایشی تنها باعث فرسایش نیروهای خود و تولید افسردگی و دلمردگی در جامعه می شود مسائلی مانند دخالت در امور شخصی شهروندان و یا تفکیک جنسیتی و نوع پوشش و..... علاوه بر اینها همه تولید مشکلات مادی و ایجاد تورم و عدم ثبات اقتصادی و قیمتها در بازار همواره سبب فرسایش سرمایه گذار و مصرف کننده خواهد شد و...
Subscribe to:
Posts (Atom)