وقتی که پای منافع انسان در میان باشد همه چیز در چشم بر هم زدنی عوض می شود در مقابل این موجود طماع و منفعت طلب همه اخلاقیات و احساسات همنوع دوستانه بر پایه منافعش بنیان گذارده شده، تا جائی پیش می رود که حداقل خوشنامی و فخر فروشی آخرین محصول عملش در حداقلهائی که به دنبالش است باشد، موجوداتی که حتی برای فرهنگ لختی و مخارج مهمانیهای پر زرق برق احساس برتری کنند چگونه می توان انتظار یاری بی منتشان را داشت
وعده بهشت اگر نبود با ترس...
بحرالعلوم
این جماعت مدّعی همه منتظر نشسته اند تا زمین خوردن
همدیگر را تماشا کنند، اصلا پلک نمی زنند تا تو با مخ پخش زمین شوی و به ریشت بخندند،
تکیه کلام همه اشان هم که همین است: دیدی گفتم! کسی نداند گمان می کند ایشان چه
موجودات خارق العاده ای باشند که از همه چیز پیشاپیش با خبرند
اصلا طاقت دیدن یک جریان متضاد را ندارند، از هر
راهی می خواهند به امورات روزمرّه ات سرک بکشند و این روزمرّگی زهرماری را به کامت
تلختر کنند، بیچاره ها دست خودشان...
Subscribe to:
Posts (Atom)