اینجا در این شهر هرگز خورشید طلوع نمی کند، مدتهاست که نور از آسمان مردمانش رفته، گوئی همه یخ بسته اند روابط سرد و بی روح است، اینجا قطب نیست شهر گناهکاران است، جای عاطفه چنان قساوتی حکمفرما شده که سردی اش حتی در بین فرزند و مادر هم احساس می شود، گرگها نیز مدتهاست به این غریزه شان پایان داده اند اما اینجا مردم آماده اند تا در هر فرصتی همدیگر را بدرند، مردم این شهر از سادومازوخیسمی که گرفتارش شده اند لذت می برند
نگاه به احکام اعدام...
Subscribe to:
Posts (Atom)