همیشه آخر قصه این بود
درد بی درمان
__________________________
شراب تلخ یادآور دردهای انتهای شب
ناله های بی صدا و پیوند سکوت و تاریکی، بغض فروخورده
هوای خالی اتاق بی کسی
نفسهایم را می شمارم از بالا اوردنت در این حال خفگی
نمی دانم، نفس نفس می زنم چرا؟!! اینجا زیر آب
0 comments:
Post a Comment