ماه تی تی

2 comments
امشب یک خاطره کوچولو از گذشته توی ذهنم ناخودآگاه تداعی شد که این رو دیگه باید به نوستالژیهای گذشته اضافه کنم. موضوع مربوط میشه به زمان جنگ وقتی که خیلی کوچیک بودم. فکر می کنم شیش هفت سالگی
شبهای تابستون بود و سالهای جبهه و جنگ، همون وقت که بابام از طرف بسیج رفته بود جبهه و خیلی دیر برای مرخصی خونه می اومد. اون شبها برای فرار از گرمای تابستون و استفاده از خنکای شب بالای پشت بوم می خوابیدیم، چند تا برادر ردیف مثل یک گروهان سرباز کوچولو کنار هم می خوابیدیم و برای اینکه تا زودتر خوابمون ببره به ستاره های بالای سرمون خیره می شدیم، آسمان شبش فوق العاده زیبا بود، تصویرسازی این قسمت همیشه آسمان کویر دکتر شریعتی رو به یادم میاره. اونقدر زیبا که ستاره ها مثل جواهرات توی آسمون می درخشیدند، کافیه چشمات رو برای یک لحظه ببندی و بری توی اون فضا، اونقدر لذت بخشِ که دیگه حاضر نیستی از این رویا بیرون بیای
مادرم برای اینکه زودتر خوابمون ببره و کمتر حرف بزنیم و پچ پچ کنیم می گفت : بچه ها رو به آسمون بگید " ماه تی تی بابای منو ندیدی" تا باباتون زودتر بیاد خونه، بعد بخوابید
حالا که دیگه بین ما نیست این جمله اومده توی ذهنم و الآن بیشتر از یک سال که دیگه برای همیشه رفته و هر چی که بگم فقط یادش مونده

دل بر عقل غالبه همیشه

» ادامه مطلب

تملق

1 comments
فزونی و پایداری ظلم تنها نشانه ایست از ریشه دواندن تملق و چاپلوسی در عمق جامعه

در ایران مبارزه با ظلم تنها به دنیای مجازی ختم می شود از یک مثبت گرفته تا فحش و درگیری لفظی و یک مقاله آبکی با پیشنهاداتی از روی باد معده از طرف آنهائی که بیرون گود نشسته اند و از پشت عینک آفتابی به میدان نگاه می کنند

» ادامه مطلب

تخیل

0 comments
هنگامی که دیگر نمی توانی خودارضائی کنی آن زمان آغازی ست بر پایان قوه تخیل تو، آرام آرام این نیروی خلاق درون تو تحلیل می رود
تخیلاتت را برای خودت نگهدار
» ادامه مطلب

نوستالژی

1 comments
تنها نوستالژی که همیشه با تو می ماند گذشته تو است. نیازی به مهاجرت نیست

گذشته همواره یک نوستالژی ست


» ادامه مطلب

قذافی و نیهیلیسم

0 comments
معمر قذافی دیکتاتور پوچگرا.... کسانی که در مورد زندگی قذافی نوشته اند، معتقدند بهترین منبع شناخت قذافی نه زندگی نامه های او و نه حتی <کتاب سبز> که مجموعه <فرار به جهنم> است، کتابی که در ابتدا قرار بود مجموعه داستانی برای کودکان باشد اما پوچ گرایانه بودن نوشته ها و البته شخصیت عجیب و غریب قذافی باعث شد کتاب هیچ وقت در گروه سنی مورد نظر نویسنده خوانده نشود.
قذافی در یکی از پوچ ترین داستان هایش به نام <خودکشی فضانورد>، داستان فضانوردی را روایت می کند که ابتدا به ماه سفر می کند و چون چیزی پیدا نمی کند و تصمیم می گیرد به زمین برگردد. در زمین هم متوجه می شود نمی تواند خودش را با زندگی عادی مطابقت دهد و به همین خاطر خودکشی می کند.

همشهری داستان/ شماره پنج


» ادامه مطلب

اسکیزوفرنی

0 comments
در طول 15 سال رابطه میان میزان مصرف مخدر ماری جوانا و پیشرفت بیماری روانی اسکیزوفرنی در بین گروهی 45،570 نفری از سربازان سوئدی مورد مطالعه قرار گرفت. نسبت خطر ابتلا به بیماری در افرادی که مصرف بالائی ( بیش از 50 مرتبه) داشتند در حدود 6.0 در مقایسه با کسانی که مصرف نمی کنند تخمین زده شد. بررسی و پیگیری این رابطه با دیگر بیماریهای روانی و پیشینه اجتماعی افراد نشان داد ماری جوانا تنها خطر جدی برای اسکیزوفرنی است
» ادامه مطلب

کانابیس

0 comments
امشب برای کاری پیش چند نفر از بچه هائی رفته بودم که تو کار گرس بودند یا همون سیگاری، اونقدر توی این فن استاد بودند که باور کردنی نبود، و لی خوب همین یکبار بود و اصلا نفهمیدم کی هستند و از کجا اومدند
از اول شب رفتم توی توهم، اوج پارانویا بود، حرفهائی که اشتباه شنیده می شد، تصور اینکه یک نفر داره صدام می کنه همش توی گوشم بود، تصاویر ذهنی که اصلا نمی دونم چطور توی مغزم ایجاد می شد، یک پارانویای واقعی
همه چیز داشت با سرعت حرکت می کرد و خنده های بی اختیار امان نمی داد، مثل اینکه مغز روی چیز خاصی قفل شده باشه، تجربه بدی نبود، یک پارانویای مصنوعی بود، تا الآن توی اوج بودم و چشمام هنوز از خون قرمزه، البته چند شبی هم هست که یا اینکه به هیچ عنوان نخوابیدم و یا اینکه درست نخوابیدم

کانابیس یعنی اوج پارانویا
» ادامه مطلب

اعتیاد

0 comments
تنها اعتیاد گریزناپذیر انسان زندگی است. انسان در این تلاطم سهمگین زنده ماندن و مرگ گرفتار شده است و میان ماندن و ترک کردن ترجیح می دهد زنده بودن را با همه سختیهایش بپذیرد و راه رفته دیگران را تجربه کند
منجلابی که هر چه بیشتر تلاش می کنی بیشتر به قعر می روی، زندگی همان خودکشی تدریجی ست

شخصیت پردازی می کنیم زندان جسم می سازیم و خود را از ماده جدا می کنیم به خیال ساختن من که از این دنیا جداست و جاودانه می ماند ، اما صد آه و افسوس که غیر از این است و ما همینیم که هستیم

مرگ تنها راه رهائی است
» ادامه مطلب

سکته مجازی

0 comments
امشب توی بالاترین خوندم که قرار اینترنت ملی راه اندازی بشه و دلیل این همه کندی سرعت اینترنت آمادگی برای راه اندازی این مدل بسته اینترنت که فقط به سایتهای داخلی دسترسی داری
حتی تصورش هم سخته، الآن چند هفته میشه که سرعت اینترنت با اینکه همیشه پائین بود خرابتر شده و حتی گوگل رو هم با هزار تا خواهش و التماس باز می کنه اونقدر سرعتش کند شده که دور از جان فکر می کنی وزنه به تخماش بستن
فکر کنید یک حکومت پلیسی که قصد داره تمام مسائل خصوصی افراد رو کنترل کنه و به راحتی به حریم شخصی شما وارد بشه، آقا جان ما اگر نخوایم بهشت بریم باید چه کسی رو ببینیم، آخه همین بهشت کوچولوئی رو که با این امکانات کم درست کردیم دیگه تبدیل به جهنم نکنید، تنها پل ارتباطی با دنیای و آخرین دلخوشی ما همین اینترنت کم سرعت از رمق افتاده بود
واقعا چقدر بدبختیم همه قصد دارند تا ارتباط خودشون رو افزایش بدند اما این مملکت ما فقط قصد انزوا و گوشه گیری داره
برای وارد شدن به همین وبلاگ باید همیشه از فیلتر عبور کنم اینجا آخرین جائی که خیلی راحت با خودم حرف می زنم و درونم رو یک کمی خالی می کنم اما مثل اینکه این هم گناه داره
با این شرایط باید به سمت اینترنت ماهواره ای رفت دیگه چاره ای باقی نمونده، اما اونم با هزینه های کمرشکنش و نداشتن فضای ارسال امن ارزشش رو نداره و این برای من شبیه به یک سکته مجازی، احتمالا تا اخر عمر دپرس خواهم ماند
گناه کردیم اینجا توی این خاک متولد شدیم، گناهی نابخشودنی
عاقبت مردمی که مثل بز سرشون رو کردن توی آخورشون و از وضعیت بوجود اومده راضی هستند بدتر از اینهاست این ملت اصلا با واژه اعتراض غریبه اند
متاسفانه یک جامعه ترسو و افسرده بعد از سی و سه سال توی ایران بوجود اومده و تقصیر خودشون هم نیست، سرانجام ما بدتر از اینهاست
چقدر بدبختیم توی خاک ابا و اجدادی خودمون هم نمی تونیم راحت نفس بکشیم باید به فکر مهاجرت باشیم انگار به این مردم یاد ندادند که باید ایستاد و مبارزه کرد و حق رو گرفت هنوز نمی دونند که هر چیزی بهائی داره که باید پرداخت، با اولین فشار و ناکامی تنها چیزی که به فکر جوانترها می رسه اینه که باید گذاشت و رفت، دیگه اینجا جای موندن نیست......هیچ کس حاضر نیست برای خواسته هاش کوچکترین حرکتی کنه، فقط یک عده قلیل که افتادند گوشه زندانها و دارن تاوان بقیه رو میدن

احتمالا تا هفته دیگه باید با اینجا خداحافظی کنم، امیدوارم پروژه اینترنت ملی شکست بخوره....همین

» ادامه مطلب