اسکیزوفرنی و عدالت اجتماعی

0 comments

رابطه اسکیزوفرنی و فاصله طبقاتی

بر پایه تحقیقی که به تازگی توسط دانشگاه کمبردیج با همکاری دانشگاه کوئین مری لندن انجام شده رشد سریع اسکیزوفرنی در نواحی شهری با افزایش محرومیتها، تراکم جمعیت وبالا گرفتن نابرابری میان ساکنین شهرها مرتبط است. این تحقیق اخیرا در مجله پژوهشی اسکیزوفرنی منتشر شده است
دکتر جیمز کرکبراید سرمحقق از دانشگاه کمبریدج می گوید: با وجود آنکه ما از رشد بالای اسکیزوفرنی در جوامع شهری آگاهیم اماعلت آن برای ما هنوز به درستی روشن نیست. تحقیق صورت گرفته بیانگر آن است که افزایش جمعیت منجر به افزایش محرومیت و نابرابری می شود و جوامعی همراه با نابرابریهای اجتماعی با نرخ بالائی از اسکیزوفرنی و اختلالات روانی مشابه مواجه اند. این مسئله به دلیل نتایج تحقیقاتی که نشان می دهند در زمان افزایش برابریهای اجتماعی سلامت روانی اکثریت افراد جامعه مطلوب بوده است  حائز اهمیت می باشد
دانشمندان برای انجام این تحقیق از اطلاعات بدست آمده از مطالعه دقیق یک فراوانی بزرگ از افراد جامعه ( دور اول بررسی بیماریهای روانی در شرق لندن به سرپرستی پروفسور جرمی کوید توسط بنیاد تراست و دانشگاه کوئین مری لندن)  در سه محله داخلی نزدیک به هم در شرق لندن ( نیو هام، هکنی، هملت) بر اساس تنوع نژادی استفاده کردند.که طی آن 427 نفر از افراد بین سنین 18 تا 64 که همگی آنها اولین دوره از اختلال روانی را تجربه می کردند در سالهای 1996 تا 2000 مورد مطالعه قرار گرفتند.
محققین اجتماع اطرافشان را به کمک آمار و اطلاعات به دست آمده از محله های مجاوری که آنها همزمان آنجا زندگی و خدمات سلامت روانی برای نوعی اختلال روانی ارائه می کردند مورد ارزیابی قرار دادند.آنها با استفاده از سرشماری سال 2001 توانستند جمعیت افراد بین 18 تا 64 سال را در هر محله برآورد کرده و سپس میزان شیوع بیماری را بین آنها مقایسه کنند.
شیوع اسکیزوفرنی ( و اختلالات مشابه دیگر در اینجا توهم بعنوان یک ویژگی برجسته) مع ذالک بیانگر اختلاف و تنوع میان محله ها بعد از بررسی سن، جنسیت، نژاد و طبقه اجتماعی بود.در این بین سه عامل محیطی ذیل بعنوان خطر ابتلا اسکیزوفرنی شناخته شدند—افزایش محرومیت ( شامل شغل، درآمد، تحصیلات و جرم)، رشد تراکم جمعیت و افزایش نابرابریها ( خلاء و فاصله بین قشر ثروتمند و فقیر). نتایج این تحقیق نشان می داد که درصد افزایش خطر شیوع اسکیزوفرنی یا بیماریهای مشابه در صورت افزایش نابرابریهای محلی یا محرومیت در حدود 4 درصد است.
دکتر کرکبراید اضافه کرد: تحقیقی که ما انجام داده ایم شامل بخش وسیع و بزرگ از شواهدی است که نشان دهنده اهمیت تاثیر نابرابری اجتماعی بر سلامت روانی و در حال حاضر بیماریهای جدی روانی است. اطلاعات به دست آمده توسط ما بیانگر آن است که وجود هر دو طبقه اجتماعی محروم بطور کامل و نسبی موجب شیوع اسکیزوفرنی می شوند.
شرق لندن طی سالهای اخیر در حالت ماکزیمم به دلیل برگزاری المپیک دچار تغئیرات اساسی شده است. تکرار  تحقیق در این مناطق برای مشاهده الگوهای مشابه جالب خواهد بود.  

این مطالعه همچنین نشان می دهد که خطر ابتلا به اسکیزوفرنی در برخی از گروههای مهاجر احتمالا با ترکیب نژادی محله آنها مرتبط است. مطالعات ما در مورد سیاهان آفریقائی نشان داد که در محله هائی که تناسب زیادی میان افراد با پیشینه مشابه وجود دارد تعداد افراد مبتلا کمتر است. در مقایسه میزان ابتلا به اسکیزوفرنی افراد در گروه سیاه پوستان کارائیبی که در محله هائی با انسجام نژادی زندگی می کردند پائین تر بود. این یافته ها احتمال وجود تاثیر مثبت یا منفی ترکیب فرهنگی اجتماعی محیط اطرافمان را بر افزایش خطر ابتلا به اسکیزوفرنی و بیماریهای مشابه افزایش می دهد.     

به گفته دکتر جان ویلیامز رئیس بخش اعصاب و سلامت روانی تحقیق یاد شده چگونگی درک عوامل پیچیده اجتماعی همچون مکانیزم عصبی را بعنوان نقطه آغاز بیماریهای روانی در زمینه توسعه روشهای درمانی مناسب به ما یادآور می شود. 

 برگردان توسط  دیوانه پارانوئید 

» ادامه مطلب

جنگ

0 comments
زندگی جنگ نابرابریهاست، بخور تا خورده نشی، هیچ قطاری توی ایستگاه تا ابد منتظر مسافرش نمی ایسته، احمقها نشستن در انتظار معجزه، توی زندانی که همه نگهبان هم شدن، فرزند در انتظار مرگ پدر هر لحظه به ساعتش نگاه می کنه
از گذشت زمان کلافه ایم، زمان برای هیچ کس صبر نمی کنه، توقف زمان یعنی ایستگاه آخر من و تو، حالا از اینجا باید مرگ رو لمس کنیم، هیچ حسی نداره حتی حس آزادی که در زمان زندگی به اون فکر می کردیم
چند روز پیش یک متنی از اراجیف مغزی خودم در مورد پریود شاهین نجفی گذاشتم رو تریبون، بعد فهمیدم برای انتشار نیاز به تائید داره و فرداش متوجه شدم منتشر نشده بلکه گذاشتنش تو زمان بندی، اما بدتر اینکه یک متنی رو از یک نفر رو تریبون خوندم که انگار ورژن شاخه و برگ داده شده و تخصصی شده اراجیف من بود، وقتی رد پای نویسنده رو حول نوشته خودم دیدم احساس کردم بهم تجاوز شده اونم بدون کاندوم، بعد گفتم  نه اشتباه می کنی این توهم توطئه یکی از عوارض پارانویاست. بعد خود انکاری از عوارض چیه نمی دونم 
God has no religion, has nice tits
» ادامه مطلب

ملهم

0 comments
تصور چهره رنگ پریده و پوست کبود صورت جز نشان از مرگ نیست، شمایلی که خون دیگر در آن جریان ندارد و از حرکت ایستاده، اندیشه مرگ آدمی را تا مرز جنون می برد، شاید رهائی از همه وابستگیها تعبیر خوبی باشد اما جدائی از این همه دلبستگی تعبیر تلخی است که به همه تلخیهای زندگی می چربد، امید و آرزو گریبانمان را در اولین و کوتاهترین تلاقی دم و بازدم می گیرد آنطور که تمام آرزوها و صفحات خیال به آهنگی غمناک از مقابل دیدگانمان می گذرد و حسرت تمام تلاشهای گذشته در نقطه کوری از آئینه دل باقی خواهد ماند
انسانی که جسارتش را از دست بدهد به حال استیصال خواهد افتاد و مردمان ترسو هم پیاله گان متصدیان ظلم می شوند در ستمی که به خودشان روا می دارند، انسان جسور از میدان زندگی پیروزمندانه خارج خواهد شد پیش از آنکه شخص خردگرا محاسبات منطقی اش را به نتیجه برساند
انسان موجود ملهمی است به سوی مرگ، او آبستن کودکی است که نمی داند پدرش کیست، سخت در این خیالات گمراه شده به دنبال مقصر می گردد و هر روز انگشت اتهامش را به سوی یک هدف نشانه می گیرد
چاره ای جز این نداریم غیر از این باشد باید شک کرد
انسان دوران مدرن در نهایت از تنهائی خواهد مرد و این پایان زجر آوری ست که از آن می گریزد
» ادامه مطلب

انزجار

0 comments
از سوزش بینی از خواب پریدم فین می کنم توی تاریکی یک لکه سیاه بزرگ وسط دستمال کاغذی دیده میشه، گرفتم زیر نور مانیتور، بوی خون رو توی بینی و مزش رو تو دهنم حس می کنم، یک جورائی عادت کردم نمی دونم چیه اما تا به حال هم تمایلی نداشتم 
  آنچه که از آن ابراز تنفر کنی در دل تمنّا می کنی، تنفر این فرزند نامشروع ترس بیان اون چیزائی که انسان رغبت داره اما به خاطر باورهاش جسارت دست اندازی به اونها رو به خودش نمی ده، بعبارتی بازدارنده های ذهنی و فیزیکی که مانع از پاسخ   انسان به خواسته های درونیش میشه، مبارزه ای در برابر ذهن کنجکاو انسان 
دنیا به مثابه آئینه ایست برای انسان، نه جائی برای دلبستگی دارد و نه نقطه ای برای ابراز انزجار، همه چیز را در خود حل می کند
کسی که از او متنفری آئینه توست


» ادامه مطلب