زندانی

تمام شب فقط غلطیدم خواب و بیداریم معلوم نبود، تنها از پهلوئی به پهلوی دیگر می چرخیدم، تصاویر افکار گوناگون در حالت خواب و رویا مقابل چشمانم رژه می رفتند، به این فکر می کردم که بعد از ضرب و شتم آتنا فرقدانی در برابر پدر و مادرش شب اول و دوم زندان را چطور سر کرد، چقدر تحقیر شد. آیا واقعا به بند منتقل شد یا اینکه در شرایط سرد یک سلول انفرادی مورد اذیت و آزار قرار گرفت، اینها دستشان باز است بار اول زیاد سر به سرش نگذاشتند اما این بار که با این شدت برخورد کردند حتما تا به حال سعی داشته اند تا او را در هم بشکنند، خردش کنند و غرور جوانی اش را زیر پا بگذارند. اصلا یکی از اهداف انسانهای حقیر زیر دست دیکتاتور همین است که تو را در همان بازجوئیها خرد کنند، حالا هم در زندان به خاطر حاضر جوابی و افشاگری رهایش نخواهند کرد. شهامت داشت با اینکه از عاقبت کاری که انجام می دهد مطلع بود باز هم سکوت اختیار نکرد، بدجوری بازجو و تیم اطلاعاتی مربوط به خودش را به تکاپو انداخت، وقتی احضارها بیشتر می شود، برخورد فیزیکی رخ می دهد همه نشانه مثبتی ست از تاثیر عمل شما بر روی تیم بازجوئی، آنها در تنگنا قرار می گیرند قبل از اینکه تو را خرد کنند خودشان خرد شده اند. 
صبر کن ببینیم واقعا چند نفر از آنهائی که امروز پشت میله ها قرار گرفته اند توان پرداخت چنین وثیقه سنگینی را دارند، چند نفر خانواده و اطرافیان آنها فرصت پیگیری وضعیت عزیزانشان را پیدا می کنند، راستی از دوستان آتنا فرقدانی چه خبر؟! چه فعالینی  که امروز از زمان بازداشت هنوز در زندان به سر می برند، از سعید شیرزادها چه خبر......وای به حال کسی که شهرستانی ، باشد همچون محمدرضا باقری دانشجوی حقوق، صابر شیخ عبدالله.....و بیچاره کسی که از اقلیتهای مذهبی باشد، سنی و بهائی که کمتر کسی شهامت نام بردن از آنها را دارد، اگر بلوچ، کرد و عرب هم باشی شانست از باقی زندانیان سیاسی کمتر خواهد بود شکنجه ها و برخوردهای سلیقه ای افزایش می یابد اگر تو را تاب نیاورند به پای چوبه دار هم تو را خواهند کشاند، دیگر آن هنگام از نوری زاد ها در شهرستان خبری نیست دیگر کسی غیر از یک خانواده مرعوب توان پیگیری وضعیتت را ندارد.....چه کسانی که بیگناه برای پایان دادن به یک پرونده باز و یا ایجاد رعب و وحشت در دل یک قوم، قربانی سیاستهای کثیف بازجو و بیدادگاههای اسلامی شدند.


0 comments: