عقب مانده

دوباره امتحانات نزدیک شد و من هنوز نتونستم حتی یک کتاب رو درست بخونم و از طرفی مثل همه ترمهای قبلی کلی واحد درسی برداشتم نمی دونم با این شرایط چطور می تونم معدل بهتری داشته باشم، خودم هم خوب به این موضوع واقفم که برای آینده بهتر و اهدافی که جلوم دارم باید حداقل یک معدل 15 داشته باشم
دیگه فرصتی نمونده رسیدیم ترم هفت و من هنوز معطلم لنگ در هوا که بخونم؟! نخونم؟ واقعا دلیل این همه تعلل را گاهی خودمم نمی فهمم، شاید کشیدن بار اضافی که همرام هست اینطوری فکرم رو اشفته کرده که حتی یک تصمیم درست هم نمی تونم بگیرم و این بدترین چیزی که یک نفر ممکن دچارش بشه. گاهی احساس می کنم افتادم توی سراشیبی نابودی
تقصیر اینها هم نیست که اومدن بار دوش من شدن اینها همه وظیفست
هر چی می گم این نیز بگذرد، می بینم که این فقط عمر من بوده که رفته نه چیز دیگه
کاش می تونستم زمان رو توی دستام بگیرم و همه چیز رو به عقب برگردونم و از نو شروع کنم، کاش می شد از اول شرایط رو تغئیر داد تمام این مسائل و مشکلات مادی رو حذف کرد و یک زندگی عادی داشت که حداقل آرامش رو لمس کرد
نه اینکه یک سنگینی مثل پتک رو سینم باشه
با این همه هنوز فکر می کنم بعد از سه دهه زندگی خوب مبارزه می کنم و با همه این مشکلاتی که پیش اومده روی پا ایستادم

امشب یک جمله خیلی پر معنا از میخائیل گورباچف شنیدم که بی ربط نبود: تاریخ کسانی رو که دیر می رسند مجازات می کنه

0 comments: