دست

آروم میگم امروز یک کم ناراحتم...توجه نمی کنه بیخیال ازش رد می شه، ....چند لحظه بعد دوباره: امروز ناخوشم....بی توجه به حرفش ادامه میده،.... همینطور که داشت یک نفس از خودش می گفت بهش گفتم درسته منم چند وقتی میشه که حال و روز خوشی ندارم

اینطور که مشخصه قرار نیست رشته کلام بریده بشه و یک لحظه یکی بپرسه: خوب؟ همین
بعضی وقتا جلوی این علامت سئوال بزرگ سکوت می کنه، شاید تصویر اشتباهی داره از این خرابی
نه! من فکر نمی کنم، چیزی رو بدست نیاوردم که از دست داده باشم

من اینجا مانده ام تنها، پشت این دیوار سکوت و در این حال سکون
نیست حتی نیم نگاهی که در او خم به ابرو بکشد روی به تو ترش کند

سیاهی سایه ات را هم حتی با خودش برده

0 comments: