فقر

فقر درد یک جامعه نیست بلکه عرصه ایست برای خودنمائی و قهرمان سازی عده ای خودخواه. جائی برای خالی کردن همه عقده هایشان. چه کسی خبر دارد از دل پر خون کودکی که از درد حقارت به خودش می پیچد و صدای ناله اش گوش فلک را کر می کند
از زخمهای مادری که کابوس هر شب اوست از صدای گریه طفل شیرخوارش که درد او همه شیشه خالیست که گاهگاهی با آبجوش و یک حبه قند پر می شود تا فراموش کند همه دردهای دنیا را و مست شود از باده پر آلام ابدی. نقطه اوج آنجا که دیگر درد را حس نمی کنی، مست از قدح درد، تو به اوج رسیده ای، پر می کشی، خلسه درد

0 comments: