آلمان پیر

اتوبوس امروز پر بود از بچه های مدرسه ای قد و نیم قد، راننده برای باز شدن هر ایستگاهی درخواست می کرد ''لطفا کمی جلوتر برید....'' اما هیچ کس به حرفهای راننده توجهی نداشت. گاهی تعجب می کنی از حرکات مردمان دنیای مدرن.
الآن هم تووی مترو روی صندلی ترن محاصره شدم از خانمهای پیر، خوب اینها رو باید از نشانه های یک جامعه سالخورده و پیر دونست. همین دیروز تووی خبرها خوندم که از هر سه یا چهار دختر آلمانی یکی عمر طولانی می کند.
هنوز چیزی نگذشته که یک گروه تقریبا بیست نفری از جوانهای آلمانی، دختر و پسر با شیشه های آبجو در دست به درون ترن هجوم آورده و بلند بلند سرودهای دسته جمعی به آلمانی می خوانند، کف می زنند و هورا می کشند. انگار جواب دندان شکنی بود به نوشته های بالاترم. روزهای نزدیک به سال نو میلادی باید منتظر چنین صحنه هائی در برلین بود. هر چند در زمان مسابقات فوتبال و شبهای آخر هفته هم می توان شاهد چنین پایکوبی دسته جمعی درون ترن بود.
ترن در یکی از ایستگاهها توقف طولانی می کند، بلندگوی ایستگاه از حضور پلیس در ایستگاه بعدی خبر می دهد، ''امروز ترن منظم کار نمی کند'' بعد عذرخواهی می کند. همچنان پلیس به دنبال مظنون حمله تروریستی چند روز گذشته است.
حالا من به مقصدم رسیده ام اما آنها همچنان در حال رقص و شادی اند.

0 comments: